خیزش ایرانیان جهت‌گیری انقلابی پیدا کرده است: سخنرانی پیمان جعفری در مورد قیام ایران

آنچه میخوانید سخنانی است که پیمان جعفری، مورخ جنبش کارگری ایران، در جلسهی آنلاینی که در 16 آذر 1401 توسط Cambridge UCU، Cambridgeshire NEU، اتحادیهی دانشجویی دانشگاه کمبریج، Cambridge and District TUC، و MENA Solidarity برگزار شد، در همبستگی با خیزش «زن، زندگی، آزادی» ایران ایراد کرد

On 7 December 2022, Peyman Jafari, a historian of Iran’s labour movement, spoke at an online teach-out in solidarity with the “Women, Life, Freedom” uprising in Iran organised by Cambridge UCU, Cambridgeshire NEU, Cambridge University Student Union, Cambridge and District TUC and MENA Solidarity.* Read the English transcript here

امروز سومین روز از اعتراضات و اعتصابات سهروزهای است که در ایران اعلام شده بود. انتخاب امروز به عنوان آخرین روزِ این دور از اعتصابها اتفاقی نیست. در ایران، امروز «روز دانشجو»ست، مناسبتی که برای گرامیداشت وقایع 16 آذر 1332 شمسی در ایران نامگذاری شده. در آن روز، دانشجویان دانشگاه تهران به دیدار رسمی نیکسون معاون رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا و از سرگیری روابط با بریتانیا اعتراض کردند. چهار ماه پیش از آن تاریخ، آمریکا و بریتانیا کودتایی را در ایران علیه نخستوزیر مصدق که خواهان ملیسازی صنعت نفت بود مهندسی کرده بودند   

بعدها 16 آذر به عنوان روز دانشجو اعلام شد. در گذر سالیان، دانشجویان به مناسبت این روز به خیابانها آمدهاند تا به دیکتاتوری داخلی و همچنین سلطهی خارجی اعتراض کنند. فکر میکنم وجه نمادین امروز از این ناشی میشود که اعتراضات دو ماه و نیم گذشته ذیل آن سنت دیرپای مبارزهی جمعی ایرانیان برای آزادیشان میگنجند. در مقام یک مورخ، من همواره به وقایع گذشته علاقهمندم، اما اینجا زمان کافی برای غور بیشتر در این تاریخ را نداریم. اگرچه به هر روی مهم است مدنظر داشته باشیم که این تاریخ کل سدهی بیستم را شامل میشود.  نخستین انقلاب ایران، «انقلاب مشروطه»، که اولین انقلاب خاورمیانه نیز بود در سال 1906 میلادی/1284 شمسی به وقوع پیوست. این انقلاب نیز سرکوب داخلی و سلطهی خارجی را آماج خود قرار داده بود. اما آنچه به گمان من در زمینهی تظاهرات و اعتراضات دو ماه و نیم اخیر _ که تقریباً داریم وارد سومین ماهش میشویم_ اهمیت دارد آن است که این اعتراضات حقیقتاً بر نوعی تغییر ذهنیت در میان میلیونها ایرانی و گسستی در تاریخ جمهوری اسلامی دلالت دارند 

چرا چنین است؟ دلیلش این نیست که فرضاً قبلتر خبری از اعتراضات در ایران نبوده. در سال 88 که سه میلیون نفر در خیابانهای تهران تظاهرات کردند شاهد اعتراضات انبوه مردم بودیم. اما موج اعتراضات 88 عمدتاً حول حقوق سیاسی شکل گرفته بود. شعار اصلیاش عبارت بود از «رأی من کجاست» که به تقلب انتخاباتی اشاره داشت. ایدهی مسلط از این قرار بود که نظام سیاسی میتواند با اعمال فشار از پایین در قالب تظاهرات و اعتراضات و چانه زنی در بالا اصلاح شود 

مانند هر جنبش اجتماعی دیگری، این اعتراضات افرادی از همهی اقشار جامعه را در بر میگرفت: کارگران و طبقهی متوسط. اما نیروی غالب در این تظاهرات طبقهی متوسط بود. در سال 96 اعتراضاتی علیه تورم فزاینده شکل گرفت. اعتراضات مشابهی نیز در آبان 98 پس از آن که دولت یارانهی سوخت را کاهش داد به وقوع پیوست. این اعتراضات کل کشور را درگیر کرده بود اما عمدتاً به کارگران بیکار و کارگران فقیرشده با مشاغل بیثبات محدود میشد. 

به همین جهت، شعارها عمدتاً خصلتی اجتماعی_اقتصادی داشت اگرچه خواستهای سیاسی را نیز در بر میگرفت. به نظرم، اهمیت اعتراضات امروز از این ناشی میشود که درهمآمیختن مطالبههای آزادی سیاسی، عدالت اجتماعی و آزادیهای فرهنگی را نشان میدهند 

این درهمآمیختن البته به طرز متوازنی اتفاق نیفتاده. بعدتر به این نکته خواهم برگشت. اگرچه، معتقدم آنچه شاهدش هستیم ظهور یک ائتلاف شکننده میان جوانان طبقه متوسط با افراد طبقهی کارگر در سطح محله است. این افراد به هم پیوستهاند و خواهان تغییر بنیادین کلیت نظام سیاسی هستند. بنابراین، من این اعتراضات را یک خیزش با دیدگاه انقلابی نام میگذارم

این چنین نیست که من دوست ندارم آنچه در ایران میگذرد یک انقلاب باشد. آرزویم این است. اما باور دارم اگرچه خیزش حاضر پویشی انقلابی پیدا کرده، ما هنوز در میانهی یک انقلاب نیستیم. برای آنکه انقلابی به وقوع بپیوندد، اعتراضات خیابانی به مراتب گستردهتر در ایران لازم است. در حال حاضر، این اعتراضات دهها هزار نفر را درگیر کردهاند ]هرچند میلیونها ایرانی با این اعتراضات همدل هستند[: فکر میکنم این آمار باید به صدها هزار و احتمالاً میلیونها نفر برسد. همچنین، وقوع انقلاب در گروی آن است که جنبش کارگران را نیز در قالب اعتصابهای گسترده با خود همراه کند. عنصر دیگر لازم برای انقلاب، تشدید شکافها در سطوح بالای رژیم است. چنین شکافهایی فروپاشی رژیم را ممکن میکنند و فضا را برای جنبش انقلابی میگشاید

فکر نمیکنم همهی این دینامیکها در ایران امروز در جریان باشند؛ اگرچه در مراحل اولیهشان هستند. قطعاً پیشرفتهایی در آن جهت دارد صورت میگیرد. آنچه واضح است این است که شکاف میان جامعه و حکومت به سطحی غیرقابلتصور افزایش یافته است. گمان نمیکنم امکان بازگشت به دورهی پیش از آغاز این تظاهرات مطلقاً وجود داشته باشد چون دیوار ترس فرو ریخته است. مردم به رغم سرکوب گسترده در خیابانها ماندهاند. بیش از 18 هزار نفر دستگیر و زندانی شدهاند. بالغ بر 470 نفر در خیابانها کشته شدهاند. امروز شنیدم 9 نفر، و احتمالاً 11 نفر، به اعدام محکوم شدهاند 

پس رژیم میکوشد مردم را بترساند اما ارعاب دیگر واقعاً کاری از پیش نمیبرد. من انتظار دارم طی ماههای آتی شاهد پیشروی به سوی به نوعی استراتژی موازی سرکوب باشیم و سطحی از امتیازات با هدف آرام کردن وضعیت اعطا شود. در مورد کم و کیف این امتیازات مطمئن نیستم، چون این امتیازات باید بتوانند بین خیابانها و تندروهای رژیم، عمدتاً آیتالله خامنهای، رهبر ایران، توازنی برقرار کنند

این اعتراضات همین حالا هم پیروزیهایی را کسب کردهاند. محض نمونه، نوعی تغییر ذهنیت حول ایماژها و سمبلیسم زنان صورت گرفته است. زنان نه تنها در خط مقدم این اعتراضات حضور داشتهاند بلکه حقوق زنان نیز در قلب مطالبات این خیزش بوده است. ایماژ زنان در این اعتراضات، نه زنان به مثابه قربانیان نظام سیاسی بلکه تصویر زنانی بود که در خط مقدم این تظاهرات هستند. از این رو، استمرار این اعتراضات اهمیت فراوان دارد

مسئلهی مهم دیگر، خط سیر تحول این اعتراضات است. همانطور که پیشتر هم اشاره کردم، آنچه برای موفقیت این اعتراضات مهم است درگیر کردن بخشهای گستردهتری از جمعیت است چون آنچه تا کنون اتفاق افتاده تا حد زیادی نامتوازن است. تعداد اعتراضات دو ماه و نیم اخیر فراز و نشیبهایی به خود دیده است، اما دو عنصر آتش اعتراض را شعلهور نگه داشتهاند. یکی دانشگاهها که امروز هم مجدداً شاهد اعتراضات بودهاند. برای مثال، امروز دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی با شعارهای «فرزند کارگرانیم/کنارشان میمانیم» و «دانشجو کارگر اتحاد اتحاد» راهپیمایی کردند.این خیلی اهمیت دارد. دانشگاهها به واسطهی دارا بودن شبکههای سازماندهی که دانشجویان از طریق آنها با یکدیگر دیدار میکنند، گرد میآیند، و ادامه میدهند، محملهای مهمی برای سازماندهی هستند

مکان مهم دیگری که آتش تظاهرات و اعتراضات را، به رغم فراز و نشیبهایی، شعلهور نگاه داشته منطقهی کردنشین است، جایی که سرکوب به شدیدترین شکل صورت گرفته است. این مسئله در سنت تشکلیابی سیاسی و سازماندهی اتحادیهها در نواحی کردی ریشه دارد. از این رو، اعتصابات نیز در نواحی کردنشین گستردهتر بودهاند. و این نواحی جنبش را زنده نگه داشتهاند. اما چالشی که وجود دارد شکلگیری اعتصابهای گسترده در ایران است. فکر میکنم در چند روز گذشته سیگنالهای بسیار مثبتی در این زمینه دیده شده. مثلاً اعتصابات مغازهداران در 40 شهر ایران را شاهد بودیم. واضح است که این به آن معنا نیست که همهی مغازهداران در این شهرها در اعتصاب هستند، اما بخشهای مهمی از آنها در آن شرکت دارند. در ایران، 340 شهر با بیش از 20 هزار سکنه وجود دارد. در تقریباً 10 درصد این شهرها، مغازهداران اقدام به اعتصاب کردند. در آغاز اعتراضات، اعتصاباتی در بخش صنعتی، عمدتاً توسط کارگران نفت دارای قرارداد موقت و نه کارگران دائم صورت گرفت. چنانچه کارگران دائم به اعتصاب بپیوندند تغییر مهمی محسوب خواهد شد. اعتراضاتی در کارخانه فولاد اصفهان و همچنین توسط برخی از کارگران صنعت خودرو رخ داده است. اما اعتصابی گسترده در بخش صنعتی نداشتهایم.  و در بخش خدمات نیز مشاهد اعتصاب ها هستیم. این مسئله بسیار مهم است چون اکثر کارگران زن در بخش خدمات ایران شاغلند، از جمله در بخش سلامت و آموزش. ایران دارای یکی از پایینترین نرخهای مشارکت زنان در نیروی کار میباشد، تنها 18 درصد. بنابراین، اعتراضات فقط برآمده از میل الغای محدودیتهای اجتماعی در قالب قانون پوشش نیست، بلکه زنان از محدودیت ها در فضای عمومی و در محل کار نیز عاصی هستند. حدود 60 درصد دانشجویان ایرانی زن هستند، اما زمانی که میخواهند وارد بازار کار شوند، به انواع قوانین تبعیضآمیز و سکسیم در محل کار برمیخورند. زنان دارند این محدودیتها را نیز به چالش میکشند

در آخر، میخواهم به موانع فعلی تبدیل اعتصابها به اعتصاب عمومی اشاره کنم. یک مانع غیاب تشکیلات و سازماندهی است. دولت کوشیده از ظهور یک سازمان ملی جلوگیری کند. اما فکر میکنم ابتکارات مهمی در شبکههای غیررسمی کارگران در بخشهای مختلف، نظیر معلمان و کارگران نفت، رخ داده است. آنها میتوانند با ادامهی اعتراضات در ماههای آتی اعتصابات را طرحریزی، هماهنگ و تقویت کنند 

مانع دیگر، شرایط اقتصادی نابسامان در ایران است. من با تعدادی از کارگران که در اعتصاب نیستند در تماس بودهام. همهی آنها به من میگفتند «ما اعتصاب نکردهایم چون واقعاً نمیتوانیم اعتصاب کنیم چون منابع مالی برای اعتصاب وجود ندارد». آنها از سر فقر فاقد ذخایر لازم برای اعتصاب هستند. فقر به واسطهی سوءمدیریت و سیاستهای نئولیبرال دولت تسریع شده، اما تحریمهای اقتصادی که بر ایران تحمیل شدهاند نیز در تشدید فقر نقش داشتهاند. به این ترتیب، تحریمها در واقع دارند قدرت مختلکنندهی کارگران را تحلیل میبرند. در غیر این صورت، کارگران میتوانستند با اعتمادبهنفس بالاتری اعتصابات گسترده را سازماندهی کنند 

چالش سوم فقدان مطالبههای مربوط به عدالت اجتماعی در جنبش جاری است. بسیاری از شعارها معطوف به آزادیهای سیاسی هستند، و همچنین، به حق، آزادیهای اجتماعی و فرهنگی را نیز مطرح میکنند. اما فکر میکنم عدالت اجتماعی نیز باید در قلب شعارها باشد تا به کارگران اطمینان بدهد که در صورت وقوع انقلاب، طبقه حاکم اسلامی جایشان را به طبقه حاکم سکولاری نمیدهند که سیاستهای نئولیبرالیزاسیون جاری در کشورهای اروپایی و آمریکا و همچنین در خاورمیانه و مصر و سایر کشورها را ادامه بدهند. به گمان من، چنین امکانی وجود دارد، چون همین الان هم مردم دارند در سطح زیرزمینی و در سطح محلات شعارهای ناظر بر عدالت اجتماعی را مطرح میکنند. کارگران دارند این کار را میکنند. از همین روست که شعار دانشجویان مربوط به اتحاد کارگر و دانشجو اهمیت دارد 

متأسفانه، در خارج از ایران، شاهد آن هستیم که رهبران سیاسی غرب گفتمان متفاوتی را ترویج میکنند. غرب آن دسته از نمایندگان جنبش را که با سیاستهای نئولیبرال غرب همسو هستند ترجیح میدهد. به همین دلیل است که به قدر کافی از اپوزیسیون داخل ایران که این شعارها را طرح میکند و در معرض سرکوب است نمیشنویم. در همین ارتباط، مایلم مقدمهام را با یادی از لیلا حسینزاده که در زندان به سر میبرد به پایان ببرم. او یک کنشگر دانشجویی چپگراست، فعال جنبش دانشجویی و یک سازماندهندهی همبستگی با کارگران. همین حالا که صحبت میکنیم سلامت جسمانی او در شرایط خطیری است و باید آزاد شود. از همه میخواهم نام او را فضای اجتماعی ذکر کنند تا توجه کافی به وضعیت افرادی که در حال حاضر در ایران زندانی هستند فراهم شود 

چه کار میتوانید بکنید

اقدام فوری برای توقف اعدام معترضان بازداشتی در ایران انجام دهید. به سفارت ایران نامه بنویسید و خواهان توقف کلیهی اعدامها و آزادی افرادی که در بازداشت و در معرض محاکمههای ناعادلانه به سر میبرند شوید

در شعبهی اتحادیهی کارگری و دانشجویی خودتان قطعنامهای تصویب کنید و سرکوب خیزش را محکوم کنید 

به اعتراضات علیه سرکوب که اکتیویستهای ایرانی خارج از ایران برگزار میکنند بپیوندید

*این متن پیادهشده از روی سخنرانی جهت تسهیل خوانش توسط ان الکساندر برای مجلهی Middle East Solidarity ویرایش شد 

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s